سر به بدن ملحق شده است: اين قول مشترك ميان شيعه و سني است. علماي شيعه، از جمله شيخ صدوق (متوفاي 381 ق)، سيد مرتضي (متوفاي 436 ق)، فتال نيشابوري (متوفاي 508 ق)، ابن نما حلي، سيد ابن طاووس (متوفاي 664 ق) شيخ بهايي و مجلسي اين قول را بيان كردهاند.
شيخ صدوق و پس از او، فتال نيشابوري در اين باره مينويسند: علي بن حسين عليه السلام همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسين عليهالسلام را به كربلا باز گرداند. (شيخ صدوق، الامالي، مجلس سي و يكم، ص 232؛ فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ص192و مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 140).
سيد مرتضي در اين باره ميگويد: روايت كردهاند كه سر امام حسين عليهالسلام با جسد در كربلا دفن شد. (رسائل المرتضي، ج 3، ص 130).
ابن شهر آشوب بعد از نقل سخن فوق از سيد مرتضي، از قول شيخ طوسي نقل كرده است كه به همين سبب (ملحق كردن سر امام به بدن و دفن آن) زيارت اربعين (از جانب امامان علهيمالسلام) توصيه شده است. (مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 85 و مجلسي، بحارالانوار، ج 44، ص 199: «قال الطوسي رحمة الله: و منه زيارة الاربعين»)
ابن نماي حلي نيز نگاشته است: آنچه از اقوال بر آن ميتوان اعتماد كرد، آن است كه بعد از آن كه سر امام در شهرها گردانده شد، به بدن بازگردانده شد و با جسد دفن شد. (نجم الدين محمد بن جعفر بن نما حلي، مثيرالاحزان، ص 85).
سيد ابن طاووس نوشته است: اما سر حسين عليهالسلام، روايت شده كه سر برگردانده شد و در كربلا با جسد شريفش دفن شد و عمل اصحاب بر اين معنا بوده است. (سيد ابن طاووس، اللهوف في قتلي الطفوف، ص 114).
مجلسي، يكي از وجههاي استحباب زيارت امام حسين عليهالسلام را در روز اربعين، الحاق سرهاي مقدس را به اجساد توسط علي بن حسين عليهماالسلام بيان كرده است. مجلس، (بحارالانوار، ج 98، ص 334)، وي در جاي ديگر بعد از نقل اقوال ديگر در اين باره مينويسد: مشهور بين علماي اماميه آن است كه سر امام همراه بدن دفن شده است. (همان، ج 45، ص 145).
برخي انديشمندان اهل تسنن نيز اين قول را بيان كردهاند:
ابوريحان بيروني (متوفاي 440 ق) در اين باره مينويسد: و في العشرين ردّ راس الحسين عليهالسلام الي مجثمه حتي دفن مع جثته...؛ در روز بيستم (صفر)، سر حسين عليهالسلام به بدنش ملحق و با آن دفن گرديد. (بيروني، الاثار الباقيه عن القرون الخاليه، ص 331).
قرطبي (متوفاي 671 ق) مينويسد: اماميه ميگويند كه سر حسين عليهالسلام پس از چهل روز به كربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و اين روز نزد آنان معروف است و زيارت در آن روز را زيارت اربعين مينامند. (محمد بن احمد قرطبي، التذكرة في امور الموتي و امور الاخره، ج 2، ص 668).
قزويني نيز نگاشته است: روز اول ماه صفر، عيد بنياميه است، چون در آن روز، سر حسين عليهالسلام را به دمشق وارد ساختند و در روز بيستم آن ماه، سر ايشان به بدن، باز گردانده شد. (زكريا محمد بن محمود قزويني، عجائب المخلوقات و الحيوانات و غرائب الموجودات، ص 45).
مناوي (متوفاي 1031 ق) نوشته است: اماميه ميگويند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در كربلا دفن شد. (عبدالرووف مناوي، فيض القدير، ج 1، ص 205).
اما اينكه آيا دقيقاً سر به بدن ملحق شد و يا در كنار ضريح و در نزديكى بدن دفن شد، عبارت روشنى در دست نيست و در اينجا نيز سيد بن طاووس چون و چرا را نهى كرده است.(اقبال الاعمال، ص 588.)
عدهاى گفتهاند: پس از آنكه سر را در زمان يزيد سه روز به دروازه دمشق آويزان كردند، پايين آورده و آن را در گنجينهاى از گنجينههاى حكومتى گذاشتند و تا زمان سليمان بن عبدالملك در آنجا بود. سپس وى آن را بيرون آورده و پس از تكفين، آن را در گورستان مسلمانان در دمشق دفن كرد. پس از آن جانشين وى عمر بن عبدالعزيز (حكومت 99 تا 101 ق) آن را از گورستان درآورده و معلوم نشد كه با آن چه كرد! اما با توجه به تقيد او به ظواهر شريعت، به احتمال فراوان آن را به كربلا فرستاده است(الامينى، محمدامين، مع الركب الحسينى، ج 6، ص 324؛ به نقل از: مقتل الخوارزمى، ج 2، ص 75)
2_نجف اشرف در كنار قبر حضرت على(ع)
از عبارت علّامه مجلسى(ره) و نيز با پژوهش در روايات چنين به دست مىآيد كه رأس مبارك در نجف اشرف و در كنار قبر حضرت على(ع) دفن شده است.(بحارالانوار، ج 45، ص 145.)رواياتى همانند سلام دادن امام صادق(ع) به همراه فرزندش اسماعيل، بر امام حسين(ع) - پس از نماز خواندن بر جدشان حضرت على(ع) در نجف - به صراحت و روشنى وجود سر را در نجف تا زمان امام صادق(ع) ثابت مىداند.( كامل الزيارات، ص 34)
روايات ديگرى نيز همين مطلب را تأييد مىكند؛ به گونهاى كه حتى در كتابهاى شيعه، زيارتى براى سر امام(ع) در نزد قبر امام على(ع) نقل شده است.( مع الركب الحسينى، ج 6، ص 325-328.)
درباره كيفيت انتقال سر به اين مكان، از قول امام صادق(ع) چنين نقل شده است: يكى از دوستداران اهل بيت(ع) در شام آن را سرقت كرد و به كنار قبر حضرت على(ع) آورد.(بحارالانوار، ج 45، ص 145.) البته اشكال اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت على(ع) تا زمان امام صادق(ع) براى همگان شناخته شده نبود.
در روايتى ديگر آمده است: پس از آنكه سر مدّتى در دمشق بود، به كوفه نزد ابن زياد برگردانده شد و او از ترس شورش مردم، دستور داد كه آن را از كوفه خارج كرده و در نزد قبر حضرت على(ع) دفن كنند.(همان، ص 178) اشكال ديدگاه قبلى به اين ديدگاه نيز وارد است.
3_كوفه
ابن جوزى اين ديدگاه را ابراز كرده و گفته است: عمرو بن حريث مخزومى آن را از ابن زياد گرفت و پس از غسل، تكفين و خوشبو كردن، سر را در خانه خود دفن كرد.(تذكرة الخواص، ص 259؛ به نقل از: مع الركب الحسينى، ص 329.)
4_ مدينه
ابن سعد صاحب طبقات الكبرى اين ديدگاه را پذيرفته و چنين بيان كرده است: يزيد سر را براى عمرو بن سعيد حاكم مدينه فرستاد و او پس از تكفين، آن را در قبرستان بقيع در كنار قبر مادرش فاطمه(س) دفن كرد.(ابن سعد، طبقات، ج 5، ص 112.)
اين ديدگاه به وسيله تعدادى ديگر از دانشمندان اهل سنّت (مانند خوارزمى، در مقتل الحسين(ع) و ابن عماد حنبلى در شذرات الذهب) پذيرفته شده است.(مع الركب الحسينى، ج 6، ص 330 و 331.)
اشكال مهم اين ديدگاه آن است كه قبر حضرت فاطمه(س) معلوم نبوده تا در كنار آن دفن شود.
5_شام
شايد بتوان گفت: بيشترين گزارشهاى اهل سنّت، حكايت از دفن سر در شام مىكند كه معتقدان به اين ديدگاه نيز در ميان خود اختلاف داشته و اقوال مختلفى ابراز كردهاند؛ همچون:
الف. در كنار دروازه فراديس كه بعدها مسجد الرأس در آن ساخته شد؛
ب. در باغى در كنار مسجد جامع اموى؛
ج. در دارالاماره؛
د. در گورستانى در دمشق؛
ه . در كنار دروازه توما.(مع الركب الحسينى، ج 6، ص 331-335.)
6_رقّه
رقّه شهرى در كنار فرات بوده كه گفته شده است: يزيد سر امام(ع) را براى آل ابى معيط - خويشان عثمان كه در آن زمان در اين شهر ساكن بودند - فرستاد و آنها، آن را در خانهاى دفن كردند كه بعدها آن خانه به مسجد تبديل شد.(همان، ص 334؛ به نقل از: تذكرة الخواص، ص 265.)
7_ مصر (قاهره)
نقل شده است: خلفاى فاطمى - كه از آغاز نيمه دوم قرن چهارم تا آغاز نيمه دوم قرن هفتم در مصر حكم مىراندند و پيرو مذهب شيعى اسماعيلى بودند - سر مبارك امام حسين(ع) را از دروازه فراديس شام، به عسقلان و سپس به قاهره منتقل كردند و بر آن مقبره معروف به تاج الحسين(ع) را پس از سال 500 بنا كردند.(البداية و النهاية، ج 8، ص 205)
مقريزى سال دقيق انتقال سر از عسقلان به قاهره را سال 548 دانسته و گفته است: هنگام بيرون آوردن سر از عسقلان چنين مشاهده شد كه خون آن هنوز تازه و نخشكيده است و بويى همچون مشك از آن به مشام مىرسد.(مع الركب الحسينى، ج 6، ص 337) علامه سيدمحسن امين عاملى (از دانشمندان معاصر شيعه) پس از نقل انتقال سر از عسقلان به مصر مىگويد: «در محلّ دفن سر بارگاه بزرگى ساختند و در كنار آن نيز مسجدى بزرگ بنا كردند. من در سال 1321 ق آنجا را زيارت كرده و مردان و زنان زيادى را در حال زيارت و تضرع در آن مكان ديدم. سپس مىگويد: شكى در انتقال سرى از عسقلان به مصر وجود ندارد؛ اما اينكه آن سر از آن امام(ع) يا شخص ديگرى بوده، جاى شك است!(امين عاملى، سيدمحسن، لو اعج الاشجان فى مقتل الحسين(ع)، ص 250.)
علامه مجلسى(ره) نيز به نقل از گروهى از مصريان، به وجود بارگاهى عظيم در مصر با نام «مشهد الكريم» اشاره مىكند.(بحارالانوار، ج 45، ص 144.)
نتيجه:بررسي و تامل در اين اقوال، اين نتيجه را در بردارد كه ديدگاه اول، يعني الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علماي شيعه است، از اين رو اين قول قابل اعتنا و پذيرش است و بنا بر گزارشهاي تاريخي اين الحاق در روز بيستم صفر سال 61 بوده است. بنا بر قول مشهور، اين كار توسط امام زينالعابدين عليهالسلام صورت گرفته است.( مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 145 و همو، جلاء العيون، ص 407).
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین